
دکتر افراسیاب صادقی
جنگ ۱۲ روزه اخیر، نه فقط یک رخداد نظامی، بلکه صحنهای از آزمونِ همبستگی ملی و قدرت اجتماعی بود. در حالیکه تهدید خارجی تلاش داشت شکافها را عمیقتر کند، انسجام مردم ایران تبدیل به سد مستحکمی شد که توانست روایت دشمن را در هم بشکند.
همصدایی در بحران؛
وحدت ملی فراتر از اختلافها
در این مقطع حیاتی، طیفهای مختلف اجتماعی ـ از هنرمندان و فعالان مدنی گرفته تا اقوام گوناگون ـ اختلافات خود را کنار گذاشتند تا با صدایی واحد در برابر دشمن بایستند. شبکههای خودجوش مردمی، پویشهای فضای مجازی، و انجمنهای محلی به سازوکاری قدرتمند برای پشتیبانی از خطوط مقدم تبدیل شدند؛ سازوکاری که بدون نیاز به هدایت مرکزی، از دل باور عمومی جوشید.
سرمایه اجتماعی؛ سلاحی بیصدا اما بُرنده
همزمان با تلاش رسانههای معاند برای نشان دادن چهرهای از تفرقه در ایران، حضور گسترده مردم در صحنه ـ چه در مراسم عمومی چه در تعاملات مجازی ـ تصویر متفاوتی رقم زد. این سرمایه اجتماعی، نهتنها روحیه عمومی را تقویت کرد، بلکه قدرت چانهزنی کشور در تعاملات سیاسی و بینالمللی را افزایش داد. روایت «ملت متحد» از سوی رسانههای منطقهای و جهانی بازتاب گستردهای داشت.
از دل بحران تا شکوفایی فرهنگی
جنگ، با وجود تلخیها و تلفات، بستری فراهم کرد برای بازتعریف هویت ملی. مردم در سراسر کشور نشان دادند که وحدت صرفاً یک واکنش مقطعی نیست، بلکه پتانسیلی تمدنی است که میتواند مسیر آینده را شکل دهد. رسانهها، از این وحدت بهعنوان نقطه عطفی در تقویت قدرت نرم ایران یاد کردند؛ قدرتی که دیگر فقط در تسلیحات نیست، بلکه در دل باورها و ارزشهای مردمی نهفته است.
جمع بندی: صدایی که مرز میسازد
انسجام اجتماعی در جنگ ۱۲ روزه نشان داد که ملت ایران، در بزنگاههای تاریخی، توانایی کنار گذاشتن اختلافات و تمرکز بر هدف مشترک ذیل پرچمش را دارد. این وحدت، نه برای یک نبرد کوتاه، بلکه برای ساختن آیندهای پایدار و محترم در جهانِ پرآشوب امروز شکل گرفت — آیندهای که صدای وحدت مردم ایران،در زیر پرچم خوش رنگش. برجستهترین نشانهی اقتدارش خواهد بود.