
از زمانی که بنیادگرایی به عنوان رادیکالیسم سیاسی از دل اصولگرايی بیرون زد، روز به روز در اندیشهی برپایی یک دولت توتالیتر موجبات گسست درون تشکیلاتی و عمقبخشی به شکاف بنیادگرایان با حاکمیت را فراهم کرده است.
: در ابتدا اصولگرايان توانستند با حمایتهای جناب مصباح یزدی معجزهی هزارهی سوم را در عرصهی سیاسی ایران ظاهر کنند. تا جایی که اطلاعات بنده تایید میکند ترک پست ریاستجمهوری توسط احمدینژاد به مدت ۱۱ روز به عنوان اولین نافرمانی دولت اصولگرا در برابر حاکمیت و نیز یکشنبه سیاه مجلس باعث شد تا جریان اصولگرایی به فکر بازتنظیم ماشین سیاسی خود بیفتد. باز تنظیمی که از پس آن بنیادگرایی عریان بیرون زد که ظاهرا انقلابی ترین جبهه در ایران است اما اساسا مبتنی بر نفی جمهوری اسلامی است. جبههای به نام پایداری !
خطر بنیادگرایی برای جمهوری اسلامی بیشتر از خطر اصلاحات سیاسی است. نوعی نئوطالبانیسم در مذهب تشیع و مکتب قم که تئوریسین آن آیت الله مصباح یزدی بوده و جمهوری اسلامی را دوران گذار دانسته است.
ماکیاولیسم مذهبی مهمترین تاکتیک جبهه پایداری در راهبرد تشکیل حکومت اسلامی است.
میتوان گفت در سطح کلان تصمیمگیری، جناح اصولگرایان ارادت چندانی به جبهه پایداری ندارند اما به چندین و چند دلیل که در این مقال نمیگنجد در سطح جامعه ارادتمندان زیادی دارد و به همین خاطر مواضع آنان در جریان فکری اصولگرايی محترم شمرده میشود.
بر همین اساس پیش از این بسیاری از کارشناسان گفته بودند که شکاف جلیلی با قالیباف بسیار عمیق تر از اختلاف تفکر قالیباف با پزشکیان است.
عدم توافق بین قالیباف و جلیلی در دور اول انتخابات نشان داد که اساسا جریان اصولگرايی با بنیادگرایی مخالف است و حمایت برخی چهرههای اصولگرا و بخشی از ستادهای آقای قالیباف از پزشکیان در دور دوم بر این مورد صحه گذاشت.
اینکه گمان کنیم جبهه پایداری از جامعهی ۱۳ میلیونی برخوردار است خطای راهبردی ست. عوامالناسی که از نظرات و تئوری های بنیانگذاران اندیشهی پایداری اطلاعی ندارند و صرفا بر حسب ظاهر مذهبی و با بمباران رسانهای و تحریکهای اعتقادی، از نمایندگان آن حمایت میکنند را باید از این جمعیت کسر کرد.
به نظر بنده این جمعیت برای جبهه پایداری نه تنها قابل اتکا نیست بلکه به خاطر حلقهی همبستگیشان یعنی “دین ورزی” و “رهبری” میتواند بر علیه آنان به کار گرفته شود.
کما اینکه دیدیم توییت عجولانه امیرحسین ثابتی عضو جبهه پایداری که بی پرده نوع تفکر آنان نسبت به جمهوری اسلامی را نشان داد چگونه به عنوان شمشیر دولبه عمل کرد و بخشی از مردم متدین و مطیع رهبری را از آنان دلزده و روگردان کرد.
این ۱۳ میلیون نفر مشت حاکمیت و آن ۱۶ میلیون نفر مشت اصلاحطلبی است برای یک هدف : “نفی طالبانیسم و سرکوب بنیادگرایی!”
قاسم جنتی
۱۶ تیر ۰۳