عصر شهرکرد

پایگاه خبری سیاسی اقتصادی

سیاسی

چرخش راهبردی ریاض: تهران به‌جای تل‌آویو

گزارش The Cradle؛

چرخش راهبردی ریاض: تهران به‌جای تل‌آویو

سعودی از تقابل ایدئولوژیک با ایران فاصله گرفته و در حال طراحی راهبردی تازه با عنوان «مهار مثبت» است؛ راهبردی که در بستر نارضایتی عمیق از عملکرد تل‌آویو و عقب‌نشینی تدریجی آمریکا از خاورمیانه، مسیر همکاری‌های منطقه‌ای جدیدی را میان تهران و کشورهای عربی هموار کرده است. این گزارش، چرخش ریاض به‌سوی تهران را نه ناشی از نزدیکی ایدئولوژیک، بلکه برآمده از منطق واقع‌گرایانه و گذار از نظم امنیتی آمریکامحور می‌داند؛ نظمی که حالا جای خود را به تلاش برای معماری امنیتی بومی و مستقل در خلیج فارس می‌دهد.

در گزارشی تحلیلی منتشرشده در وب‌سایت The Cradle، نویسنده با استناد به نشانه‌های دیپلماتیک و نظامی می‌نویسد که پاسخ محدود، دقیق و هوشمندانه تهران، ریاض و دیگر پایتخت‌های عربی را متقاعد کرده که ایران نه تنها منزوی نیست، بلکه بازیگری با ظرفیت بازدارندگی بالا و روابط منطقه‌ای فعال است. بر همین اساس، عربستان سعودی از تقابل ایدئولوژیک با ایران فاصله گرفته و در حال طراحی راهبردی تازه با عنوان «مهار مثبت» است؛ راهبردی که در بستر نارضایتی عمیق از عملکرد تل‌آویو و عقب‌نشینی تدریجی آمریکا از خاورمیانه، مسیر همکاری‌های منطقه‌ای جدیدی را میان تهران و کشورهای عربی هموار کرده است. این گزارش، چرخش ریاض به‌سوی تهران را نه ناشی از نزدیکی ایدئولوژیک، بلکه برآمده از منطق واقع‌گرایانه و گذار از نظم امنیتی آمریکامحور می‌داند؛ نظمی که حالا جای خود را به تلاش برای معماری امنیتی بومی و مستقل در خلیج فارس می‌دهد.

رویارویی اخیر میان ایران و اسرائیل، نقطه عطفی تعیین‌کننده در معادلات قدرت منطقه‌ای، به‌ویژه در خلیج فارس بود. پاسخ نظامی مستقیم، دقیق و حساب‌شده ایران ـ که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اجرا شد ـ آسیب‌پذیری‌های راهبردی اسرائیل را آشکار ساخت و پایتخت‌های کشورهای عربی خلیج فارس، به‌ویژه ریاض، را ناگزیر به بازنگری در مفروضات دیرینه خود درباره امنیت منطقه‌ای کرد.

این بازنگری سعودی، نتیجه‌ای منفرد یا ناگهانی نیست. سال‌ها شکست انباشته در حوزه‌های سیاسی، نظامی و دیپلماتیک تحت سرپرستی آمریکا و اسرائیل، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را به‌سوی جستجوی الگوهای جدید و پایدار امنیتی سوق داده است. آنچه امروز در حال وقوع است، فروپاشی تدریجی ائتلاف‌های سنتی و شکل‌گیری کانال‌های جدید همکاری با تهران بر پایه منافع متقابل و عمل‌گرایی است.

راهبرد نظامی ایران، انتظارات امنیتی خلیج فارس را بازتنظیم کرد

مدیریت تهران در آخرین تقابل نظامی ـ با بهره‌گیری از حملات دقیق، اتکا به شبکه‌های منطقه‌ای و حفظ کنترل بر سطح تنش ـ سطح جدیدی از بازدارندگی فعال را به نمایش گذاشت. ایران با استفاده از پایگاه‌های موشکی، پهپادهای پیشرفته و ائتلاف‌های عملیاتی در منطقه، توانست بدون ورود به جنگی تمام‌عیار، پیام‌های قاطع نظامی به دشمن ارسال کند و هم‌زمان، توانایی خود برای گسترش درگیری را به رخ بکشد.

پیام برای کشورهای عربی خلیج فارس روشن بود: ایران نه منزوی است، نه آسیب‌پذیر. تهران می‌تواند در چندین جبهه تأثیرگذار باشد، بدون آنکه وارد نبرد فراگیر شود.

این درگیری، تحولی بنیادین در نگاه راهبردی عربستان سعودی ایجاد کرد. ریاض اکنون به این درک رسیده که ایران یک قدرت نظامی بالغ و مقاوم در برابر فشار است. ابزارهای سنتی فشار، کارایی گذشته را ندارند. امنیت عربستان، دیگر نه به اسرائیل متکی است و نه به چتر امنیتی در حال عقب‌نشینی ایالات متحده، بلکه به تعامل مستقیم با تهران وابسته است.

دلایل استراتژیک نارضایتی عربستان از تل‌آویو

در عمق نارضایتی عربستان، تجاوزگری فزاینده اسرائیل علیه فلسطینی‌ها و بی‌توجهی مطلق آن به ابتکارهای صلح عربی ـ به‌ویژه «ابتکار صلح عربی ۲۰۰۲» به رهبری ریاض ـ قرار دارد. سیاست‌های تهاجمی نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، به‌ویژه در زمینه توسعه شهرک‌های صهیونیستی در قدس و کرانه باختری، موجب نگرانی فزاینده در عربستان شده است.

این اقدامات تحریک‌آمیز نه‌تنها روندهای دیپلماتیک را تضعیف می‌کنند، بلکه مشروعیت دینی و پان‌اسلامی عربستان را نیز به چالش می‌کشند؛ و همین مسئله، کارآمدی اسرائیل به‌عنوان شریک راهبردی را برای ریاض زیر سؤال برده است. یکی از منابع دیپلماتیک در این‌باره می‌گوید:

«فلج سیاسی در ساختار اسرائیل، عربستان را وادار کرده است تا در معادلات منطقه‌ای خود بازنگری کند و ایران را به‌عنوان یک بازیگر تعیین‌کننده و غیرقابل چشم‌پوشی در منطقه به رسمیت بشناسد.»

از تقابل به مهار: چرخش تدریجی ریاض به‌سوی تهران

پشت درهای بسته، عربستان سعودی در حال تدوین و اجرای راهبردی موسوم به «مهار مثبت» در قبال ایران است؛ راهبردی که نشانه‌ای روشن از عبور ریاض از دوران جنگ‌های نیابتی و رقابت‌های ایدئولوژیک محسوب می‌شود. عربستان دیگر به‌دنبال تقابل با ایران نیست، بلکه در پی هماهنگی با آن است؛ به‌ویژه در حوزه‌های امنیت منطقه‌ای و انرژی.

منابع دیپلماتیک به The Cradle گزارش داده‌اند که بازگشایی سفارتخانه‌ها و گسترش هماهنگی‌های امنیتی میان تهران و ریاض، صرفاً خروجی میانجی‌گری چین نیست، بلکه نشان‌دهنده یک تغییر راهبردی عمیق در نگاه عربستان است: عادی‌سازی با اسرائیل، نه تنها دستاورد امنیتی ملموسی نداشته، بلکه پس از افشای آسیب‌پذیری‌های تل‌آویو در جنگ اخیر، بی‌فایده‌تر از همیشه به‌نظر می‌رسد.

مسیر جدیدی که عربستان سعودی در پیش گرفته، نشانه‌ای روشن از افزایش تمایل این کشور به یافتن راه‌حل‌های منطقه‌ای مستقل از ایالات متحده است؛ مسیری که اکنون با استقبال روزافزون سایر دولت‌های عربی حوزه خلیج فارس نیز مواجه شده است.

از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران به‌سرعت در حال تبدیل برتری نظامی خود به سرمایه‌ای سیاسی است. تهران اکنون فراتر از نمایش قدرت موشکی و پهپادی، در حال ارائه پیشنهادهایی به کشورهای عربی خلیج فارس در زمینه همکاری اقتصادی، ادغام منطقه‌ای و ایجاد یک معماری امنیتی بومی است.

منابع مطلع به The Cradle گزارش داده‌اند که ایران در حال پیگیری تعاملات فراگیر با عربستان سعودی، امارات، قطر و عمان است؛ تعاملی که نه‌تنها به همکاری‌های اقتصادی می‌پردازد، بلکه شامل هم‌سویی در پرونده‌های کلیدی منطقه‌ای، از یمن و سوریه تا عراق، نیز می‌شود.

این رویکرد با موضع دیرینه ایران همسو است: امنیت خلیج فارس باید توسط کشورهای ساحلی آن و بر اساس منافع بومی آن‌ها تعیین شود، نه از سوی قدرت‌های مداخله‌گر خارجی.

ائتلافی جدید در خلیج فارس در حال شکل‌گیری است

این روند دیگر محدود به عربستان سعودی نیست. امارات متحده عربی در حال گسترش همکاری‌های اقتصادی با ایران است، در حالی‌که کانال‌های امنیتی با تهران را نیز باز نگه داشته است. قطر دیپلماسی فعالی با ایران در پیش گرفته و از جایگاه خود برای میزبانی و تسهیل گفت‌وگوهای منطقه‌ای بهره می‌برد. عمان نیز همچنان نقش خود را به‌عنوان میانجی مورد اعتماد منطقه با دقت حفظ کرده است.

یک دیپلمات عرب آگاه از تحولات جاری در گفت‌وگو با The Cradle می‌گوید:

«نشست‌های پیش‌رو میان ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، شامل موضوعاتی نظیر امنیت دریانوردی در تنگه هرمز، هماهنگی‌های حوزه انرژی و پرونده‌های کلان منطقه‌ای خواهد بود. نوعی اجماع در حال شکل‌گیری است مبنی بر اینکه تفاهم با ایران می‌تواند دروازه‌ای به‌سوی مرحله‌ای باثبات‌تر برای منطقه خلیج فارس باشد.»

 

تل‌آویو به حاشیه رانده می‌شود

در میانه این تغییر ژئوپلیتیکی، اسرائیل عملاً در منطقه به حاشیه رانده شده است. پروژه‌ی تل‌آویو برای ایجاد محور ضدایرانی شکست خورده و پیمان ابراهیم که پیش‌تر به‌عنوان یک دستاورد راهبردی تحت نظارت ایالات متحده معرفی می‌شد، اکنون در میان دولت‌های عربی حاشیه خلیج، چیزی بیش از بی‌اعتنایی مؤدبانه برنمی‌انگیزد؛ حتی آن دسته از دولت‌های عربی که این پیمان را امضا کرده بودند، اکنون در حال کاهش تعاملات خود با اسرائیل هستند.

در ریاض، نخبگان سیاسی به‌طور علنی در حال بازنگری در کارآمدی روند عادی‌سازی روابط با اسرائیل هستند. هم‌زمان با تداوم حملات اسرائیل به نوار غزه، افکار عمومی خلیج فارس موضعی تندتر اتخاذ کرده‌اند و رهبران سعودی نیز با احتیاط و سنجیدگی بیشتری عمل می‌کنند.

موضع عربستان اگرچه به‌صراحت اعلام نمی‌شود، اما کاملاً روشن است: تل‌آویو دیگر قادر به تأمین امنیت منطقه نیست و نمی‌تواند نقش ضامن ثبات در خاورمیانه را ایفا کند.

 

چیرگی عمل‌گرایی بر ایدئولوژی

تنش‌زدایی میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران، حاصل نزدیکی ایدئولوژیک نیست؛ بلکه بر مبنای واقع‌گرایی سخت‌گیرانه و محاسبه‌شده سیاسی (Realpolitik) شکل گرفته است. یک دیپلمات ارشد عرب در گفت‌وگو با The Cradle می‌گوید:

«ریاض در حال کنار گذاشتن توهمات گذشته است. گفت‌وگو با همسایگان ـ و نه ائتلاف با واشنگتن و تل‌آویو ـ اکنون به مسیر اصلی حفظ منافع ملی سعودی تبدیل شده است. امروز صحبت از واقعیت‌هاست، نه وفاداری‌های گذشته. ایران اکنون به یک مؤلفه ثابت و غیرقابل چشم‌پوشی در معادله امنیتی خلیج فارس تبدیل شده است.»

دوگانه‌ قدیمی «خلیج فارس در برابر ایران» به‌تدریج در حال فروپاشی است. جنگ اخیر، روندی دیرینه را تسریع کرد: فروپاشی نظم آمریکایی (Pax Americana) و ظهور منطقه‌گرایی چندقطبی. کشورهای عربی خلیج فارس در حال ترسیم مسیر جدیدی هستند؛ مسیری که با وابستگی کمتر به دیکته‌های امنیتی آمریکا و اسرائیل همراه است.

در وضعیت کنونی، عربستان ایران را دیگر تهدیدی برای مهار نمی‌داند، بلکه آن را قدرتی می‌بیند که باید با آن وارد تعامل راهبردی شد. چارچوب‌های جدید امنیت منطقه‌ای نیز نه از بیرون، بلکه از درون منطقه و با ابتکار بازیگران منطقه‌ای در حال شکل‌گیری‌اند.

در همین حال، اسرائیل ـ علی‌رغم تبلیغات مکرر درباره شکل‌دهی به «خاورمیانه‌ای عرب‌محور به رهبری تل‌آویو» ـ با دشواری فزاینده‌ای برای حفظ جایگاه خود در معادلات امنیتی منطقه مواجه است.

اگر این روندها تداوم یابد، ما در آستانه یک گذار ژئوپلیتیکی تاریخی در خلیج فارس قرار داریم؛ گذاری که برای نخستین بار می‌تواند امکان تعریف امنیت و حاکمیت منطقه را بر اساس منافع، ملاحظات و ابتکار داخلی دولت‌های ساحلی خلیج فارس فراهم آورد.

این آینده شاید ایدئال نباشد، اما بدون تردید ارتقایی راهبردی نسبت به دهه‌ها تبعیت، وابستگی و سرسپردگی به قدرت‌های خارجی محسوب می‌شود. چرخش عربستان به‌سوی ایران، نه از سر هم‌پیمانی احساسی، بلکه بر پایه منطق واقع‌گرایانه و محاسبه‌گرانه صورت گرفته است. منبع جماران

LEAVE A RESPONSE

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 − 5 =