عصر شهرکرد

پایگاه خبری سیاسی اقتصادی

استان سیاسی

نامه ای برای ساعت صفر اعتماد

محمد جواد باورسادی
رییس ستاد جوانان دکتر پزشکیان در استان چهارمحال و بختیاری

ریاست محترم جمهوری، جناب آقای دکتر پزشکیان،
در این مجال که قلم به دست گرفته‌ام تا دغدغه‌های خود و هم‌فکرانم را به رشته تحریر درآورم، ناگزیرم یادآور شوم که روزهای پرشور خرداد و تیر ۱۴۰۳ برای ما نمادی بود از امیدی که در میان هیاهوی اضطراب‌آلود زمان، جان تازه‌ای یافته بود. آن روزها، نیروی محرکه ما نه صرفاً هیجان انتخاباتی، بلکه باور عمیق به امکان رهایی از بندهای تحمیلی ایدئولوژیک جریانات سیاسی حاکم بر دولت پیشین و هم‌پیمانانش بود؛ امیدی که از وعده‌های شما برای تحقق نگاهی توسعه‌گرا، آینده‌نگر، و عاری از تنگ‌نظری‌های سیاسی سرچشمه می‌گرفت. این امید، وجه تمایز ما از کسانی بود که از حضور پای صندوق‌های رأی سر باز زدند، کسانی که گاه به‌حق از شرایط ناامید بودند، اما ما با ایمان به تغییر، در برابر یأس ایستادگی کردیم.

با این حال، هرچه زمان پیش رفت، نه تنها شاهد غلبه آن نگاه توسعه‌محور و عزمی استوار برای دگرگونی شرایط نبودیم، بلکه در سطح ملی، کوتاهی در پیگیری وعده‌های بنیادین شما، از جمله رفع فیلترینگ، توجه جدی به جامعه نخبگان، دانشگاهیان، و متخصصان، و ایجاد فضایی برای مشارکت واقعی مردم، قلب حامیانتان را به درد آورد. به جای وفاق با مردمی که با شور و ایمان پای صندوق‌های رأی آمدند، یا مردمی که امید از صندوق های رای بریده و باید در زنده کردن امید در دلها و مغزهایشان اهتمام میکردید،  فضایی شکل گرفت که در آن، برخی مدیران شما به نام وفاق، با بانیان وضع موجود به معامله‌ای ناخوشایند تن دادند. این روند در سطوح استانی نیز به روشنی نمایان است. به عنوان نمونه، در استان چهارمحال و بختیاری، با اعمال چارچوب‌ها و محدودیت‌های نامتعارف در فرآیند انتصابات وزارت کشور، که خود ابطال کننده بسیاری از ظرفیت های نخبه خارج از بدنه وزارت بود،  و همچنین معیار قرار دادن افرادی که هیچ پایگاه و اعتباری در میان جامعه متخصص و آحاد مردم نداشتند، تذکرات و هشدارهای دانشگاهیان، جوانان، و نخبگان نادیده گرفته شد. در نهایت انتصابی صورت گرفت که پس از یک سال، آمارهای موثق و افکار عمومی به روشنی از نتایج فاجعه‌بار آن حکایت دارند—وضعیتی که مشابهت های آن در سطح ملی نیز بر کسی پوشیده نیست.

این فرآیندها جز کاشتن بذر ناامیدی در دل کسانی که با صندوق‌های رأی قهر نکردند و برای تغییر با تمام وجود کوشیدند، دستاوردی نداشته است. کنار گذاشتن نظام‌مند دانشگاهیان، نخبگان، و جوانان خوش‌فکر همسو با شعارهای انتخاباتی شما،  که وعده توجه به مطالباتشان در فرآیند های مدیریتی و تصمیم سازی  داده شده بود،  و جایگزینی آن‌ها با جریان‌های تندرو و بانیان وضع موجود، نه تنها به یأس عمومی دامن زده، بلکه اعتماد به گفتمان اصلاح، پیشرفت و توسعه را نیز خدشه‌دار کرده است. بی‌توجهی به شایسته‌سالاری، کم‌رنگ شدن نقش زنان و جوانان در تصمیم‌سازی‌ها، و دور ماندن متخصصان از تصمیم سازی های کلیدی، تنها بخشی از انتقادهایی است که امروز در میان حامیان شما زمزمه می‌شود.

اکنون که بیش از یک سال از عمر دولت شما می‌گذرد، برایتان روشن است که حل معضلات عمیق مردم، از مسائل معیشتی گرفته تا ناترازی‌های انرژی، پولی و بانکی، و بهره‌گیری مؤثر از ظرفیت نخبگان و دانشگاهیان در سطوح ملی و استانی، با تکیه بر افرادی که کارنامه‌ای جز ناکارآمدی و وفاداری و پیگیری مطالبات جریان‌های تندرو سیاسی و بانی وضع موجود، ندارند، ممکن نخواهد بود. اگر این مسیر می‌توانست به نتیجه‌ای منجر شود، در دولت پیشین شاهد تحول بودیم. اعتماد ما به شما، نه از سر هیجان، بلکه برآمده از امید به فرار از سیاست‌های ناکارآمد و پوپولیستی بی‌حاصل و پناه بردن به متخصصان و فرآیندهای توسعه‌محور بود، امیدی که انتظار داشتیم شما پرچمدار آن باشید.

اما امروز، در «ساعت صفر» پیمان خود با دولت شما ایستاده‌ایم. ما پیش از شما، با مطالبات برحق مردم، با آرمان توسعه، و با عبور از شرایط اسف‌بار کنونی وفاق کرده‌ایم و پای این عهد مبارک استوار ایستاده‌ایم. حاشا که به این پیمان پشت کنیم یا منافع شخصی را بر پیشرفت و مصلحت مردم ترجیح دهیم. اینک نوبت شماست که در این بزنگاه تاریخی، یا در کنار مردم بایستید و به شعارهای انتخاباتی خود جامه عمل بپوشانید، یا ما را بابت اعتماد و تلاش‌هایمان در برابر مردم شریف و رنج‌دیده ایران شرمسار کنید.


LEAVE A RESPONSE

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 + 2 =