
سلیمان حیدری
یکی از نگرشهای علم مدیریت، “مدیریت بومی” است که اصلاً بهمعنای مدیر بومی نیست. در میان تمامی تئوریها و تعاریف علم مدیریت و شاخصهای مدیر موفق نمیتوان ویژگی بارزی باعنوان بومی بودن مدیر پیدا کرد چراکه اساساً مهمترین شاخص انتخاب یک مدیر موفق، شاخص شایستگی و رویکرد شایستهسالاریست. آگاهی و احاطهٔ یک مدیر نسبت به شرایط محل مأموریت خود، یک مزیت نسبیست که از قضا بهمعنای مدیر بومی نیست.
باید از تئوریسینها و نظریهپردازان!!! مدیر بومی خواست که یکبار برای همیشه و برای آگاهی اذهان عمومی به این سؤالات پاسخ دهند:
۱) هدف از طرح موضوع مدیر بومی چیست؟
۲) اساساً طرح موضوع انتخاب مدیر بومی چه تأثیری در موفقیت یا عدم موفقیت یک مدیر دارد؟
همانطور که اشاره شد، بومی بودن هیچ مزیت یا ویژگی قابلتوجهی برای یک مدیر نیست ولی شیوهٔ مدیریت بومی بدون شک یک امتیاز خارقالعاده است که از قضا بسیاری از مدیران بومی ما فاقد آن میباشند. البته شکی نیست که این امکان وجود دارد که یک مدیر بومی نیز میتواند از این قابلیت برخوردار باشد ولی تکیه بر بومی بودن بدون توجه به اصل شایستهسالاری و رویکرد شایستهگزینی امری غریب است که سالهاست در این استان تجربهٔ تلخ آن را گذراندهایم.
اینکه برخی از چهرههای سیاسی و فعالان اجتماعی تلاش میکنند در مواقع مطلوب از شعار بومی بودن استاندار و مدیران درجهت نیل به اهداف خود استفاده نمایند که چیزی جز ناکامی در فضای سیاسی و اجرایی استان بههمراه نداشته و فقط بر آتش اختلافات دامن زده است نیز جای سؤال و بسی تأمل دارد.