روز صفر آب! / دبیر پیشین کارگروه ملی سازگاری با کم آبی: دو یا سه هفته آینده، آخرین فرصت صرفه جویی است

دکتر بنفشه زهرایی، استاد مدیریت منابع آب دانشگاه تهران و دبیر پیشین کارگروه ملی سازگاری با کم آبی، در گفت و گویی به درخواست خودش با دکتر محمد فاضلی انجام داد، تا در آن ضمن تشریح وضعیت بحرانی بارش ها و منابع آب در کشور از مردم بخواهند نسبت به صرفه جویی در آب حساسیت و دقت بیشتری نشان دهند. متن این گفت و گو در ادامه می آید: سال جاری، کشور با یکی از بغرنج ترین وضعیتهای بارشی چند دهه اخیر مواجه است. از اواسط دهه ۱۳۷۰، به دنبال افزایش قابل توجه دمای کشور تحت تاثیر پدیده گرمایش جهانی، رژیم بارشها در ایران تغییرات چشمگیری داشته است. نهتنها میزان و تواتر بارشهای کم شدت و پراکنده افزایش یافته، بلکه این بارشها دیگر توانایی تغذیه منابع آب سطحی و زیرزمینی را نیز از دست دادهاند.
برای مثال، در گذشته اگر در تهران بارشی ۱۵ میلیمتری طی یک یا دو روز بهصورت پیوسته رخ میداد، این بارش ضمن ایجاد روانآب، فرصت نفوذ به داخل خاک را پیدا میکرد و میتوانست در تغذیه آبهای سطحی و زیرزمینی نقش داشته باشد. اما اکنون همان ۱۵ میلیمتر بارش، در قالب چند نوبت بارش ۴ تا ۵ میلیمتری و بهصورت پراکنده رخ میدهد که اغلب تنها سطح خاک را مرطوب کرده و در اثر تبخیر از بین میرود؛ بدون آنکه کمکی به تغذیه منابع آبی کند. بنابراین، گرچه جمع بارش سالانه ممکن است مشابه باشد، اما کارایی آن در تأمین منابع آبی به شدت کاهش یافته است.
برای درک بهتر این روند، بررسی آمارهای بارش از سال ۱۳۷۶ تاکنون نشان میدهد که در ۱۹ سال، میانگین بارش کشور کمتر از متوسط درازمدت بوده و تنها در هفت سال، این میزان اندکی از میانگین بلندمدت فراتر رفته است. عدد میانگین درازمدت نیز با اختلاف نظرهایی همراه است، اما اغلب ۲۴۰ میلیمتر بهعنوان میانگین بارش سالانه کشور ذکر میشود؛ عددی که تقریباً معادل یکچهارم میانگین جهانی است.
کشور با ۴۰ درصد کاهش در میانگین بارش نسبت به دوره بلندمدت روبهرو است
رقمی بیسابقه که تمامی استانها را درگیر کرده
در سال جاری، کشور با ۴۰ درصد کاهش در میانگین بارش نسبت به دوره بلندمدت روبهرو است؛ رقمی بیسابقه که تمامی استانها را درگیر کرده است. استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان با کاهش ۷۵ درصدی، در صدر این فهرست قرار دارند. استانهای تهران، سمنان، فارس، کهگیلویه و بویراحمد و یزد نیز با کاهش ۵۰ درصدی روبهرو هستند.
نکته مهم دیگر، نوع بارشهاست: حتی این بارش اندک نیز معمولا بهصورت منقطع، کوتاهمدت و با شدت پایین رخ میدهد که صرفا باعث مرطوب شدن سطح خاک و سپس تبخیر سریع آن میشود. همزمان، افزایش دما ، بهویژه در نواحی مرکزی کشور مانند اصفهان و یزد، شرایط را بحرانیتر کرده است.
برخی سدهایی که تأمینکننده آب شرب هستند، اکنون به کف مخازن خود رسیدهاند
در تهران، که امسال با کاهش ۵۰ درصدی بارش مواجه بوده، وضعیت بهشدت نگرانکننده است
طبیعتا چنین شرایطی، آن هم پس از چندین سال خشکسالی متوالی، موجب افت شدید ذخایر سدهای کشور شده است. برخی سدهایی که تأمینکننده آب شرب هستند، اکنون به کف مخازن خود رسیدهاند. در تهران، که امسال با کاهش ۵۰ درصدی بارش مواجه بوده، وضعیت بهشدت نگرانکننده است.
آب شرب تهران از طریق پنج سد تامین میشود که بخشی از آنها نیز به انتقال آب بینحوضهای متکی هستند: سد طالقان و سد کرج (امیرکبیر) که آب آنها در اصل متعلق به استان البرز است؛ سد لار که آب آن از استان مازندران به تهران منتقل میشود؛ سد لتیان که آبی را که به سمت ورامین و پاکدشت میرفت به تهران منتقل میکند؛ سد ماملو که بخش دیگری از آب تهران را تامین میکند.
تصاویر منتشرشده از وضعیت فعلی سد کرج، وضعیت بحرانی منابع آبی را بهخوبی نشان میدهد
به ترتیب سد ماملو، لار، لتیان و کرج را از دست خواهیم داد
تصاویر منتشرشده از وضعیت فعلی سد کرج، وضعیت بحرانی منابع آبی را بهخوبی نشان میدهد. وزیر نیرو نیز اعلام کردهاند که در صورت تداوم این روند، به ترتیب سدهای ماملو، لار، لتیان و کرج را از دست خواهیم داد.
در شرایط خشکسالی، بیش از ۶۰ درصد آب شرب پایتخت از منابع زیرزمینی تامین میشود
سهم سدها در تامین آب تهران به زیر ۴۰ درصد رسیده
در گذشته، این سدها بیش از ۶۰ درصد آب تهران را تامین میکردند. اما امروزه، در شرایط خشکسالی، بیش از ۶۰ درصد آب شرب پایتخت از منابع زیرزمینی تامین میشود. به این ترتیب، با وجود تمام سرمایهگذاریها و فشارهایی که به استانها و حوضههای مجاور وارد شده، سهم سدها در تأمین آب تهران به زیر ۴۰ درصد رسیده است.
بدیهی است که کاهش توان سدهای تهران برای تأمین آب، در درجه اول ناشی از تغییر اقلیم و تغییر الگوی بارش است. البته عوامل دیگری مانند افزایش جمعیت، مصرف بیرویه، و ضعف در مدیریت منابع آب نیز در تشدید این بحران نقش دارند.
بحران آب تهران؛ افزایش مصرف، کاهش منابع و خطر سناریوی همدان
طی سالهای اخیر، مصرف آب در تهران به طور چشمگیری افزایش یافته است. این افزایش نه تنها ناشی از رشد جمعیت و توسعه شهر تهران است، بلکه گسترش سکونتگاههای اطراف در قالب شهرهای جدید و شهرکهای اقماری نیز نقش مهمی در آن ایفا کردهاند. توسعه شهری در شمال، شرق و غرب تهران، بهویژه ساختوسازهای انبوه و برجسازیها، مصرف آب را در سطح منطقهای بالا برده و فشار بیشتری را بر منابع آبی وارد کرده است.
کاهش آورد این سدها بهطور مستقیم ناشی از تغییر الگوهای اقلیمی است، نه فعالیتهای انسانی در حوزههای بالادست
در عین حال، همزمان با رشد مصرف، به دلیل تغییر اقلیم، میزان ورودی آب به سدهای تهران نیز کاهش یافته است. بهعنوان نمونه، سدهایی مانند لار، که در منطقه پلور پای کوه دماوند است و طالقان و کرج که در نواحی کوهستانی واقع شدهاند و عملا در بالادست آنها توسعه کشاورزی یا برداشتهای اضافی صورت نگرفته، همچنان با کاهش ورودی آب مواجه هستند. این موضوع نشان میدهد که کاهش آورد این سدها بهطور مستقیم ناشی از تغییر الگوهای اقلیمی است، نه فعالیتهای انسانی در حوزههای بالادستو
آبخوان تهران دیگر ظرفیت تأمین آب بیشتر را ندارد
ترکیب این دو عامل ، افزایش مصرف و کاهش ورودی منابع سطحی، منجر به فشار بیسابقهای بر آبهای زیرزمینی شده است. در حال حاضر، با وجود هزینههای قابلتوجه و حفر چاههای جدید، آبخوان تهران دیگر ظرفیت تأمین آب بیشتر را ندارد. حتی اگر چاههای جدید حفر شوند، بهدلیل افت شدید سطح سفره آب زیرزمینی، افزایش محسوس در حجم تأمین آب مشاهده نمیشود.
برای درک بهتر، باید به ارقام رسمی استناد کرد. مصرف روزانه آب تهران حدود ۳ تا ۳.۲ میلیون متر مکعب است، که در طول یک سال به بیش از ۱.۲ میلیارد متر مکعب میرسد. با توجه به کاهش ورودی سدها، سؤال اینجاست که تا چه زمانی این سدها میتوانند به تأمین آب ادامه دهند؟
سد ماملو در شهریورماه از مدار خارج خواهد شد
پس از آن، به ترتیب، سدهای لار، لتیان و کرج نیز دیگر توان تامین آب را نخواهند داشت
در مسیر یک بحران تمامعیار آبی هستیم
بر اساس اظهارات وزیر نیرو، در صورت تداوم وضعیت فعلی، سد ماملو در شهریورماه از مدار خارج خواهد شد. پس از آن، به ترتیب، سدهای لار، لتیان و کرج نیز دیگر توان تامین آب را نخواهند داشت. این هشدار جدی نشان میدهد که ما در مسیر یک بحران تمامعیار آبی هستیم.
تامین آب شهری، به ویژه در چنین شرایطی، بسیار پرهزینه است
فقط برای مدیریت تنش آبی سه شهر در ۲۳ استان کشور، در سال جاری بیش از ۲۸ هزار میلیارد تومان بودجه اضطراری درخواست شده
باید یادآور شد که تامین آب شهری، به ویژه در چنین شرایطی، بسیار پرهزینه است. فقط برای مدیریت تنش آبی سه شهر در ۲۳ استان کشور، در سال جاری بیش از ۲۸ هزار میلیارد تومان بودجه اضطراری درخواست شده است. از این میان، استان تهران با ۴۸۰۰ میلیارد تومان (۴.۸ همت) بیشترین تقاضای بودجه اضطراری را داشته و رکورددار کشور محسوب میشود.
اگر این روند ادامه یابد، خطر بروز سناریویی شبیه به بحران آب همدان در سال ۱۴۰۱ در تهران کاملا محتمل است
اگر این روند ادامه یابد، خطر بروز سناریویی شبیه به بحران آب همدان در سال ۱۴۰۱ در تهران کاملا محتمل است. در آن سال، شهر همدان حدود سه هفته بدون آب لولهکشی بود و تنها از طریق تانکر آبرسانی میشد. با این تفاوت که همدان شهری کوچک است؛ اما اگر چنین بحرانی در تهران رخ دهد، مدیریت آن بسیار دشوارتر خواهد بود.
فاضلی: یکی از انتقادهای همیشگی این است که چرا مسئولان، تجربههای جهانی مانند بحران آب در کیپ تاون آفریقای جنوبی را بررسی نکردهاند؟ شهری که در آستانه رسیدن به «روز صفر» قرار داشت، زمانی که دیگر هیچ آبی برای تأمین شهر باقی نمیماند، اما با آگاهیرسانی دقیق، تعیین شاخصهای هشداردهنده در سطح شهر، و اقدامات مدیریتی از قبیل نصب پرلاتورهای کاهنده مصرف در شیرآلات، توانست از این بحران عبور کند. متاسفانه در کشور ما، هنوز مقاومتهایی نسبت به اطلاعرسانی شفاف و مستقیم به مردم وجود دارد. در حالیکه بارندگی در ایران یکسوم متوسط جهانی است و همان هم بهدلیل تغییر اقلیم دیگر بهصورت بارش برف نیست و به بارانهای پراکنده و کماثر تبدیل شده، همچنان فرهنگ مصرف ما و شیوه اطلاعرسانیمان متناسب با این واقعیت نیست. اکنون زمان آن فرا رسیده که با مردم شفاف صحبت کنیم، راهکارهای فنی و مدیریتی را با مشارکت عمومی اجرا کنیم، و برای عبور از این بحران، از تجربههای موفق جهانی بهره بگیریم، پیش از آنکه تهران نیز به سرنوشت همدان دچار شود. آیا تهران در مسیر تکرار سناریوی همدان است؟
زهرایی: هرچند من بهطور کامل با جزئیات فنی سیستم تامین آب شهر همدان آشنا نیستم، اما آنچه از وقایع سال ۱۴۰۱ به خاطر دارم، این است که بخش مهمی از آب همدان از سد اکباتان تامین میشد. این سد، همانند آنچه امروز درباره سدهای تهران هشدار داده میشود، به دلیل خشکسالی شدید و کاهش بیسابقه ورودی آب، بهتدریج خالی شد و در نهایت، قادر به تأمین آب شهر نبود.
در پی این وضعیت، قطعیهای طولانیمدت آب در همدان رخ داد و تامین آب از طریق تانکر، توزیع آب معدنی، و حتی انتقال اضطراری از سایر استانها در دستور کار قرار گرفت. اما واقعیت فراتر از مداخلات فنی بود: مردم تحت فشار شدید قرار گرفتند، زندگی روزمره مختل شد، سالمندان، کودکان و بیماران در تنگنای جدی قرار گرفتند، و تجربهای تلخ از بحران مدیریتنشده بهجای ماند. امسال برای تهران بسیار محتمل می بینم چنین اتفاقی بیفتد. اگر مردم تهران تمایل دارند، آن سناریوی آخر الزمانی همدان را تجربه نکنند. واقعا باید در مصرف آب صرفه جویی کنند.
فاضلی: من شخصا از سال ۱۳۹۶ که در کنار خانم دکتر زهرایی در زمینه آب همکاری داشتم، بارها موضوع بحران آب را در قالب پادکستها، گفتگوها و جلسات مطرح کردهام. اما این بار ماجرا فرق دارد. چند روز پیش، خانم دکتر زهرایی، نه در پاسخ به دعوت من، بلکه از سر مسئولیت حرفهای و نگرانی شخصی، پیام دادند و گفتند که زمان آن رسیده درباره «سناریوی آخرالزمانی آب تهران» صحبت کنیم. این برای من بسیار قابلتأمل بود. ما این بار گفتوگو را نه از سر برنامهریزی رسانهای یا اجرای معمول برنامه، بلکه به خاطر حجم و عمق بحران در پیش رو آغاز کردیم.
زهرایی: خاطرتان هست چند سال پیش وقتی ریزش کوه در جاده چالوس اتفاق افتاد و سیستم انتقال آب از سد کرج مختل شد، بخشهایی از تهران، بهویژه در غرب شهر، برای ساعتها بدون آب ماندند. مردم واقعا آزرده و نگران بودند. حال تصور کنید که این بار نه چند ساعت، بلکه برای روزهای متوالی و در گرمای شدید تابستان، شهر ۱۰ میلیونی تهران با قطعی آب مواجه شود. این وضعیت، واقعا وضعیتی آخرالزمانی است.
سالمندان و کودکان و افراد آسیب پذیرمان واقعا اذیت خواهند شد
بر اساس اعلام وزیر نیرو، اگر شرایط تغییر نکند، احتمالا تا پایان تابستان، به ترتیب، سدهای ماملو، لار، لتیان و کرج از مدار تأمین آب تهران خارج میشوند. اما فرض کنید این اتفاق زودتر از پاییز رخ دهد و پیش از آن نتوانیم به بارشهای جدید برسیم تا سدها بتوانند ذخایر خود را بازیابی کنند، واقعا جامعهای با این ابعاد، در ابعاد انسانی و خدماتی، آسیب جدی خواهد دید. سالمندان و کودکان و افراد آسیب پذیرمان واقعا اذیت خواهند شد. لازم است این اطلاع به مردم داده شود. دولت هم ابا دارد از اینکه به مردم بغرنجی شرایط پیش رو را اطلاع دهد، به دلایل متنوعی این مساله وجود دارد، از جمله اینکه ما در ماه های اخیر شرایط حساس دیگری هم داشته ایم و ضمن اینکه اگر به مردم اطلاع رسانی شود ممکن است آن حساسیت لازم به خبر بد را دیگر نداشته باشند. ما چند دهه است در شرایط حساس کنونی هستیم و مقداری سنسورهای مردم نسبت به این مسائل حساسیتش را از دست داده است.
در شهرداری برای نمونه، شما آن همبستگی و یکپارچگی که باید در خدماتشان باشد که نشان دهد واقعا شرایط آب امسال بحرانی است، نمی بینید. یعنی همچنان در خیابون ساعت دو بعد از ظهر شهرداری چمن آبیاری می کند. در صورتی که در همه شهرهایی که کم آبی ها رخ داده، در انگلستان، در کالیفرنیا، در آفریقای جنوبی اولین کاری که شد این بود که چمن ها جمع و آبیاری های فضای سبز محدود شد. خدمات استخرها محدود شدند. شما در تهران نمی بینید در هیچک از این هیچ خدشه ای وارد شده باشد.
فاضلی: یعنی ما عادی عادی و فرا عادی زندگی می کنیم تا تا زمانیکه ناگهان همه چیز از کار بیفتد تجربه کشورهایی مثل آفریقای جنوبی یا کالیفرنیا نشان میدهد، اتفاقاً شفافسازی، مشارکتطلبی، و اطلاعرسانی پیشگیرانه بهترین ابزار مدیریت بحران آب است. در آفریقای جنوبی، هنگام نزدیکشدن به «روز صفر»، در تمام شهر کیپتاون تابلوهایی نصب شد که به مردم نشان میدادند تا چند روز دیگر، آب تمام میشود اگر مصرف کاهش نیابد. مردم این هشدار را جدی گرفتند و از بحران عبور کردند. حتی در برخی نقاط پلیس مخصوص نظارت بر مصرف آب مستقر شد و متخلفان جریمه میشدند. اما ما همچنان در تهران، زندگی را بهصورت عادی و حتی فراتر از عادی ادامه میدهیم.
زهرایی: ما هیچ گاه این را تجربه نکردیم که به مردم بگوییم در مصرف آب صرفه جویی کنید، در غیر این صورت آبتان قطع می شود. این رفتار از سوی نظام حکمرانی، پیامی متناقض به مردم میدهد: از یک سو گفته میشود منابع در خطرند، از سوی دیگر، هیچ علامتی از تغییر وضعیت دیده نمیشود. در نهایت، اگر واقعا بخواهیم تهران را از سناریویی مشابه همدان نجات دهیم، باید به مردم اعتماد کنیم، هشدار بدهیم، فرصت مشارکت بدهیم، و تجربه مدیریت موفق بحران را رقم بزنیم. در غیر این صورت، همان مسیر تکرار خواهد شد، با این تفاوت که ابعاد انسانی، اجتماعی و اقتصادی آن در پایتخت بسیار سنگینتر خواهد بود.
آبخوان تهران؛ آخرین سنگر، در آستانه فروپاشی
فاضلی: و حالا که درباره آب سطحی گفتیم، بیایید به وضعیت آب زیرزمینی تهران بپردازیم؛ قصهای بهمراتب پیچیدهتر و نگرانکنندهتر. شما در باره این موضوع کار کردید. وضعیت آبخوان تهران چگونه است؟
زهرایی: همانطور که پیشتر هم اشاره کردم، یکی از مهمترین کارهایی که در زمینه مدیریت منابع آب انجام شده، بررسی وضعیت و سناریوهای آینده آبخوان تهران است. برای کسانی که با این مفهوم آشنا نیستند، آبخوان به لایههایی از زمین گفته میشود که آب در خلل و فرج میان ذرات خاک یا سنگها تجمع یافته و از طریق چاهها استخراج میشود. آبخوان بزرگ تهران–شهریار–کرج، یکی از مهمترین منابع تامین آب زیرزمینی پایتخت است. بخش عمدهای از چاههای تامین آب شرب تهران، در نیمه جنوبی شهر، از خیابان فاطمی به پایین تا مناطق جنوب غربی همچون شهریار، واقع شدهاند. این منطقه در عمل، سنگر نهایی تهران برای تامین آب محسوب میشود، بهویژه در شرایطی که ذخایر سدها کاهش یافته و امکان انتقال آب از دیگر حوزهها تقریبا به پایان رسیده است.
در شهریور ماه، افت آب دهی قابل توجهی در چاه آب تهران اتفاق می افتد
چاه های متعددی حفر شده، با توجه به کاهش شدید بارندگیها و فقدان بارش های تغذیه کننده، چاه های این مناطق در تابستان، بهویژه در شهریورماه، با افت شدید آبدهی مواجه میشوند. یعنی حتی اگر چاههای جدید حفر شود، عملا آبی برای استخراج باقی نمانده است و احتمال می رود در شهریور ماه نتوانیم بر اضافه برداشت از این چاه ها حساب کنیم.
از سوی دیگر، در طول بیش از ۱۴ سال گذشته، سطح آب زیرزمینی در این منطقه به شدت در حال افت بوده و بهویژه از اواسط دهه ۱۳۹۰، این افت شتاب قابلتوجهی گرفته است. نتیجه این افت مستمر و مصرف وحشتناک آب، فرونشست زمین است؛ پدیدهای که اکنون تهران، بهویژه در مناطق جنوب و جنوبغربی، درگیر آن شده و مناطقی از تهران رکوردار فرونشست شده اند.
فاضلی: در برخی مناطق، میزان فرونشست به ۳۰ سانتیمتر در سال رسیده است. برای درک بهتر، باید بدانیم که اتحادیه اروپا، ۴ میلیمتر در سال را مرز بحران فرونشست تعریف میکند. حال اگر در تهران، این عدد به ۳۰۰ میلیمتر در سال برسد، معنایش این است که در هر سه سال، یک متر از سطح زمین پایین میرود، اتوبانها، بیمارستانها، خانهها و تاسیسات، همه با این خطر روبهرو هستند.
زهرایی: آبخوان تهران علاوه بر کمیت، به لحاظ کیفیت تحت فشار است و توان بیش از این ندارد. بیش از این نمی شود روی آن حساب کرد. تغذیه طبیعی آبخوان بهدلیل توسعه شهری و پوشش با بتن و آسفالت تقریبا مسدود شده است. سطوح آسفالت و بتن، جایی برای نفوذ آب باران باقی نگذاشتهاند. حتی بارشهای اندک زمستانی که بهصورت برف رخ میدهند، به جای آنکه در فضاهای سبز جذب زمین شوند، به خیابانها ریخته شده و با اولین آفتاب تبخیر میشوند. حتی ما در حد یک سطل برف هم نگران آبخوان تهران هستیم.
فاضلی: واقعیت این است که آبخوان تهران دیگر کشش تامین آب بیشتر را ندارد. ما، سالهاست که از این منبع، بیش از توان تجدیدش برداشت کردهایم. در چنین شرایطی، بارها شنیدهایم که برخی شهروندان میگویند: ۹۰ درصد آب کشور در کشاورزی مصرف میشود، چرا به سراغ این مقدار اندک آب شرب و بهداشت آمدهاید؟ در حالی که در تهران، برخلاف میانگین کشوری، بخش عمده مصرف مربوط به شرب و بهداشت شهری است، نه کشاورزی. ضمن اینکه مقایسه میانگینهای ملی با یک بحران محلی مثل تهران، بیربط است. آبی که در کرمان یا خوزستان مصرف میشود، قرار نیست یا نمیتواند به تهران منتقل شود. همه منابع انتقال ممکن به تهران استفاده شدهاند: سدهای طالقان، لار، ماملو، لتیان و کرج. دیگر آبی باقی نمانده که از جایی بیاوریم. از آب زیرزمینی هم تا سرحد ممکن برداشت کردهایم. با 10 میلیون نفر جمعیت، با همین آب مانده ایم. در واقع، اکنون تنها چیزی که باقی مانده، همکاری مردم است. چاره دیگری باقی نمانده. مصرف چقدر باید کاهش یابد تا بتوانیم به مهر ماه و آغاز سال آبی جدید برسیم؟
صرفهجویی در مصرف آب تهران؛ راهکار ساده اما مؤثر
زهرایی: عدد دقیق اینکه چقدر باید مصرف را کم کنیم تا به پاییز و آغاز سال آبی جدید برسیم را محاسبه نکردم. بهعنوان کسی که در وزارت نیرو و کارگروه ملی سازگاری با کمآبی سابقه همکاری داشتهام، معتقدم می توان به راحتی مصرف آب خانگی تهران را حداقل 15 درصد کم کرد. چون یک شهر مصارف آب متنوعی دارد. این اتهام مطرح می شود که مردم ایرانی بدمصرف هستند اما واقعا مردم ایران را در مقایسه با بسیاری از شهرهای بزرگ جهان، نمی توان بدمصرف درنظر گرفت. سرانه مصرف خانگی آب در تهران بین ۱۸۰ تا ۱۹۰ لیتر در شبانه روز برای هر نفر است. در حالی که عدد مطلوب در شهرهای ایران حدود ۱۵۰ لیتر و در سال ۱۴۰۳ به دلیل خشکسالی، ۱۳۰ لیتر اعلام شده است. یعنی هر تهرانی حدود ۳۰ تا ۶۰ لیتر اضافه مصرف دارد.
بیش از ۵۰ درصد مصرف آب خانگی در بخش حمام و سرویسهای بهداشتی اتفاق میافتد
فاضلی: تفکیکی انجام شده که در روز این آب کجا مصرف میشود؟
زهرایی: معمولا بیش از ۵۰ درصد مصرف آب خانگی در بخش حمام و سرویسهای بهداشتی اتفاق میافتد. بقیه مربوط به مواردی چون آشپزی، شستوشوی ظروف، لباس، آبیاری گلدانها و شستوشوی سطوح است. از آنجا که حجم زیادی از مصرف در حمام و سرویس بهداشتی است، هر اقدامی در این بخش، بیشترین اثر را دارد. عمده صرفه جویی خانوارها در سرویس بهداشتی و حمام اتفاق می افتد.
از بحث فضای سبز کاملا عبور می کنم، چون بالاخره اگر درختی هست باید آبیاری شود و زنده بماند ولی خوب فضاهای سبز فرق می کند.
فاضلی: بله، اگر یک سال چمن نباشد، نمی میریم و اتفاق خاصی نمی افتد.
اکثر سردوشهایی که در کشور تولید و در بازار توزیع میشود، استاندارد مقررات ملی ساختمان را پاس نمیکنند
هر سردوشی نباید بیشتر از ۸ لیتر در دقیقه خروجی آب داشته باشد
زهرایی: ما بالاخره یکسری مقررات در کشور داریم تحت عنوان مقررات ملی ساختمان، مبحث ۱۶ که مشخص میکند خروجی هرکدام از شیرآلاتی که در خانه مصرف میشود، باید چقدر باشد. اما ما هیچوقت موفق نشدیم یا نخواستیم که این قوانین را در کشور اجرایی کنیم؛ با اینکه این مقررات، قانون جاری کشور هم هست.
به همین دلیل، اکثر سردوشهایی که در کشور تولید و در بازار توزیع میشود، این استاندارد را پاس نمیکنند. هر سردوشی نباید بیشتر از ۸ لیتر در دقیقه خروجی آب داشته باشد. در صورتی که اگر همین الان در خانهها بررسی کنید ــ مثلاً با اندازهگیری با بطری آب معدنی ــ میبینید بعضی سردوشها ۱۴ لیتر، ۲۰ لیتر، حتی بیشتر در دقیقه آب میدهند.
این آب، حالا چه از سردوش بیاید و چه از شیرآلات دیگر، فقط از کنار دست شما عبور میکند؛ فرصت لمس شدن را هم پیدا نمیکند و در همان لحظه هدر میرود. مثلا شیر سینک هم نباید بیش از ۸ لیتر در دقیقه آب بدهد، اما در خیلی از خانهها، این عدد بالای ۱۵ یا حتی ۲۰ لیتر است. اگر فقط اندکی فشار آب شیرآلات را کم کنیم، مثلا با همان شیر پیسوار زیر سینک یا ابزارهای کاهنده فشار که بسیار ساده و ارزان هستند، میتوانیم تفاوت بزرگی ایجاد کنیم. این ابزارها اصلا ظاهر شیرآلات را تغییر نمیدهند، خرابشان نمیکنند و در مصرف هم مشکل خاصی ایجاد نمیشود، ولی میتوانند میزان خروجی آب را کاهش دهند.
برای روشنتر شدن موضوع، اجازه بدهید توضیحی بدهم: شرکتهای آب و فاضلاب در تهران از چند سال پیش، برای مدیریت مصرف، فشار آب شبکه را بهطور قابلتوجهی کاهش دادهاند. مردم هم این موضوع را کاملا حس کردند و خیلیها به سمت نصب پمپ رفتند، مخصوصا در آپارتمانها. من در دادهها دیدهام که از سال ۱۴۰۰، مصرف آب در خیلی از مناطق تهران یا کاهش پیدا کرده یا افقی شده. در حالی که این مناطق ــ مثل منطقه ۲۲ که برجسازیهای زیادی در آن انجام شده ــ در حال توسعه بودهاند، اما مصرف افزایش پیدا نکرده. این نشاندهنده اثر سیاست کاهش فشار آب است.
امسال هم دارند باز هم فشار شبکه را کم میکنند تا مصرف کاهش یابد، اما پمپها و مخزنهایی که در اکثر خانهها نصب شده، اثر کاهش فشار را خنثی کرده
امسال هم دارند باز هم فشار شبکه را کم میکنند تا مصرف کاهش یابد، اما پمپها و مخزنهایی که در اکثر خانهها نصب شده، اثر کاهش فشار را خنثی کرده است. به همین دلیل، ساکنان خیلی از مناطق اصلاً این کاهش فشار را حس نمیکنند. ولی اگر پمپ را خاموش کنند، متوجه میشوند فشار واقعی آب شبکه چقدر پایین آمده است.
بنابراین، در حال حاضر خروجی شیرآلات در خانهها بسیار بالاست و اگر با ابزارهای کاهنده مثل پرلاتورهایی که روی شیر نصب میشود، یا رگلاتورهایی که پشت سردوش قرار میگیرند، فشار را کم کنیم، مصرف بهصورت جدی پایین میآید. این ابزارها هیچ اثر منفیای بر کیفیت زندگی ندارند، ولی مصرف آب را کاهش میدهند.
نباید بیشتر از ۸ دقیقه آب در حمام باز باشد
نکته خیلی مهم دیگر، زمان دوش گرفتن است. بعضیها مدت زیادی زیر دوش میمانند. در حالی که نباید بیشتر از ۸ دقیقه آب در حمام باز باشد. اگر یک خانواده چهارنفره، مثلاً در فصل گرم، روز در میان بخواهند دوش بگیرند و زمان دوش گرفتن را از ۲۰ دقیقه به ۸ دقیقه کاهش دهند، به اندازه مصرف یک ماه یک خانه صرفهجویی میشود. این عدد واقعا قابل توجه است.
در شرایطی که تهران، همانند بسیاری از کلانشهرهای کشور، با بحرانی جدی در تأمین آب شرب مواجه است، شاید بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازاندیشی در الگوی مصرف و پذیرش مسئولیت جمعی باشیم. مصرف آب خانگی در تهران بهطور متوسط حدود ۱۸۰ تا ۱۹۰ لیتر برای هر نفر در شبانهروز است، در حالی که شاخص مطلوب، ۱۳۰ تا ۱۵۰ لیتر اعلام شده است. بنابراین، کاهش دستکم ۱۵ درصدی این میزان، نهتنها ممکن بلکه کاملاً در دسترس است؛ اگر ارادهای جمعی، تغییراتی در رفتار و استفاده از ابزارهای ساده کاهنده فشار آب شکل بگیرد.
اکثر مصرف آب خانگی، نه در آشپزخانه، بلکه در حمامها و سرویسهای بهداشتی است. بیش از ۵۰ درصد مصرف خانگی در این بخشها اتفاق میافتد. از همین رو، صرفهجویی در زمان دوش گرفتن و نصب ادواتی همچون سر دوشهای کممصرف و پرلاتورهای کاهنده فشار میتواند تأثیرات شگرفی داشته باشد. این ابزارها نه ظاهر شیرآلات را تغییر میدهند، نه کیفیت زندگی را، اما میزان مصرف را به طرز معناداری کاهش میدهند. این ابزارها، در مقایسه با هزینهای که خانوادهها در شرایط بیآبی برای خرید آب معدنی متحمل میشوند، بسیار ناچیز است. گاه خانوادهای در دو روز مجبور به پرداخت یک میلیون تومان برای خرید آب معدنی میشود؛ هزینهای که اگر پیشتر صرف نصب این ادوات میشد، شاید اساساً نیازی به خرید آب نبود.
کاهش فشار شبکه آب از سوی شرکت آب و فاضلاب نیز راهی است که در سالهای اخیر آزموده شده و نتایج نسبی به همراه داشته است. در مناطقی چون منطقه ۲۲ تهران که ساختوساز گستردهای در آن صورت گرفته، مصرف آب ثابت باقیمانده است؛ اتفاقی که ناشی از همین مدیریت فشار و نصب پمپها و مخازن در منازل است.
نمونههای موفق جهانی نیز نشان میدهد تغییر رفتار مردم در کنار سیاستهای قاطع، راهگشاست. در بوگوتای کلمبیا، شهردار وقت برای نمایش بحران آب، خود را زیر دوش آب در حالیکه بدنش آغشته به کف بود، نشان داد و آب را بست تا اهمیت موضوع را برجسته کند. نتیجه آن شد که مصرف آب در پایتخت کلمبیا تا ۳۰ الی ۴۰ درصد کاهش یافت. در آفریقای جنوبی، استرالیا و بسیاری دیگر از نقاط جهان نیز چنین تجاربی ثبت شده است.
بحران آب امری مقطعی نیست؛ موضوعی است ساختاری و تکرارشونده، که با تغییر اقلیم، رشد جمعیت، شهرنشینی بیرویه و الگوی مصرف نادرست، پیچیدهتر شده است. اکنون نه تنها تهران، که شهرهایی چون اصفهان، یزد، مشهد و مناطق شرقی کشور نیز با کمآبی و تنش شدید منابع آبی مواجهاند.
برخی مردم با این تصور که کشاورزی بیشترین مصرف آب را دارد، از کاهش مصرف خانگی سرباز میزنند. این قیاس نادرست است. امسال حتی اگر تمامی کشاورزی ایران متوقف شود، مسئله آب تهران حل نخواهد شد. بحران آب تهران تنها با مشارکت فعال مردم تهران حل خواهد شد. انتقال آب از سایر استانها نیز راهحلی عادلانه و پایدار نیست؛ بلکه باری است که از شهری به شهر دیگر منتقل میشود و خود منشأ بحرانهای تازه خواهد شد.
اکنون نه دولتیها، نه پیمانکاران و نه برنامهریزان، قادر به حل بحران آب تهران نیستند. این بار تنها بر دوش مردم است. اگر مردم در هفتههای پیش رو، الگوی مصرف خود را تغییر ندهند، چهبسا با بحرانی انسانی مواجه شویم؛ بحرانی که بیش از همه کودکان، سالمندان و طبقات کمدرآمد را تحتتأثیر قرار خواهد داد.
اکنون لحظهای است برای بیداری. نه برای انداختن تقصیر به گردن کشاورز یا دولت یا گذشته. تنها با مشارکت، تنها با اصلاح رفتار فردی، تنها با بازنگری در مصرف روزمره و تجهیز خانهها به ادوات ساده اما مؤثر، میتوان این تابستان سخت را پشت سر گذاشت.
از تمامی گروههای مرجع، دانشگاهیان، هنرمندان، اصحاب رسانه و چهرههای تأثیرگذار تقاضا داریم که مردم را دعوت به مشارکت در مدیریت مصرف آب کنند. اکنون زمان مسئولیتپذیری فردی و جمعی است. بگذاریم امسال نه فقط سالی برای عبور از بحران، بلکه نقطه آغازی باشد برای اصلاحی پایدار در فرهنگ مصرف آب؛ اصلاحی که آینده ما، فرزندان ما و سرزمین ما را از تشنگی نجات خواهد داد.
فاضلی: خانم دکتر، شهردار بوگوتا ــ پایتخت کلمبیا ــ که دارای مدرک دکتری در فلسفه و ریاضیات و رئیس دانشگاه ملی کلمبیا بود پس از سالها فعالیت علمی، به عنوان شهردار بوگوتا انتخاب شد. یکی از اقدامات نمادین و تاثیرگذار وی که در منابع معتبری چون آثار عجم و رابینسون نیز ذکر شده و من در یکی از پادکستها به آن پرداختم، اقدامی بود که برای آگاهیبخشی عمومی درخصوص بحران آب انجام داد.
این شهردار برای نشان دادن وضعیت بحرانی منابع آب در بوگوتا، شخصا در برابر دوربین قرار گرفت. زیر دوش رفت، بدن خود را به کف آغشته کرد، آب را قطع کرد و با همان وضعیت در برابر دوربین ایستاد و گفت: «اکنون آب قطع شده و من ماندهام و این کفها…» این اقدام، بسیار نمادین بود و بهعنوان بخشی از روایت موفقیتآمیز مدیریت منابع آب در بوگوتا مطرح میشود. او توانست در دوره مسئولیت خود، مصرف آب در این شهر را بین ۲۰ تا ۴۰ درصد کاهش دهد. تجربههایی از این دست، از کیپتاون در آفریقای جنوبی گرفته تا شهرهایی در استرالیا، همگی نشان میدهند که بحران آب مسئلهای جهانی است و بسیاری از کشورها، با اقداماتی جدی و بعضاً فرهنگی یا نمادین، موفق به مدیریت آن شدهاند.
در ایران، با توجه به شرایط ناشی از تغییر اقلیم و رشد فزاینده مصرف آب، ما نیز ناگزیر از بازنگری در سیاستهای مدیریت تقاضا، مصرف و طراحی زیرساختهای شهری و ساختمانی هستیم. امیدوارم سال جاری، آغاز چنین بازنگری باشد؛ هرچند کاش بحران همدان در سال ۱۴۰۱، پیشتر چنین هشداری را به مسئولان و مردم منتقل کرده بود.
شب گذشته، در یکی از گروههای تخصصی در تلگرام، فردی نوشته بود: «ما روزانه بین ۷ تا ۸ ساعت با قطعی آب مواجهایم و طی دو روز اخیر، مجبور شدهام حدود یک میلیون تومان برای خرید آب معدنی هزینه کنم.» این جمله، برای من تاملبرانگیز بود. با خود فکر کردم اگر همین شخص پنج یا شش ماه قبل، حاضر میشد یک میلیون تومان برای خرید تجهیزات کاهنده مصرف مانند پرلاتورها، سردوشهای کممصرف، شیرآلات بهینه و سایر ابزارهای صرفه جویی در مصرف آب هزینه کند ــ حتی در قالب طرحهای دولتی یا حمایتی ــ آیا امروز همچنان با این بحران شخصی روبهرو بود؟
اکنون همان افراد، با همان هزینه، تنها میتوانند چند روز آب معدنی تأمین کنند؛ آن هم بدون تضمین تداوم دسترسی. اگر این وضعیت یک ماه ادامه یابد، هزینهها چند برابر خواهد شد. یکی از دوستان نیز پیشنهاد داده بود که در حدود ۲۰۰ چهارراه شهر تهران، کیوسکهای تأمین آب برای مردم نصب شود؛ اقدامی اضطراری برای شرایط بحرانی.
واقعیت این است که کشور ما در اقلیمی خشک قرار دارد. سالهایی که در وزارت نیرو فعالیت میکردم، همکاری نزدیکی با یک مقنی در یزد داشتم. او جملهای بهیادماندنی گفت: «باید ببینیم چه کسی در ایران، واحد سنجش آب را از ‘قطره’ تبدیل کرد به ‘میلیارد متر مکعب’، چون در فلات ایران، واحد سنجش واقعی آب ‘قطره’ است؛ میلیارد متر مکعب برای آمازون و میسیسیپی است، نه برای ایران.»
جامعه ما، چه بخواهد و چه نخواهد، باید بپذیرد که در شرایط اقلیمی متفاوتی زندگی میکند؛ و این تفاوت، مستلزم تغییر الگوهای مصرف، سیاستگذاری، و حتی فرهنگ عمومی است. هرچند ممکن است برخی مخاطبان از صراحت این سخنان خوششان نیاید، اما این واقعیت انکارناپذیر است: اگر بخواهیم در چنین اقلیمی، حداقل کیفیت زندگی با منابع پایدار آب داشته باشیم، کاهش مصرف راهی اجتنابناپذیر است.
این کاهش، امکانپذیر و عملی است. برای مثال، اگر زمان استحمام به هشت دقیقه محدود شود، و خروجی آب از سردوش، طبق استاندارد ۸ لیتر در دقیقه باشد، در هر نوبت تنها ۶۴ لیتر آب مصرف خواهد شد. اما در حال حاضر بسیاری از سردوشهای غیراستاندارد، ۱۵ تا ۲۰ لیتر در دقیقه مصرف دارند، که معادل ۱۲۰ تا ۱۶۰ لیتر آب در یک حمام هشت دقیقهای است.
در حالی که تجربه جهانی نشان داده است که حتی با مصرف ۲۷ یا ۲۸ لیتر نیز میتوان دوش گرفت. این موضوع قابل آموزش است و با استفاده از تجهیزات مناسب و اصلاح رفتار، قابل تحقق است.
نمیدانم در ایران چه کسی حاضر خواهد شد مانند شهردار بوگوتا، با اقدام نمادین زیر دوش قرار بگیرد تا به مردم نشان دهد که با ۲۰ لیتر آب نیز میتوان دوش گرفت. اما در جهان، کسانی این کار را کردهاند. و اگر ما نیز به موقع عمل نکنیم، ممکن است ناچار به انجام اقداماتی شویم که امروز دور از ذهن به نظر میرسند.
دو یا سه هفته آینده، آخرین فرصت است برای اینکه با اندکی کاهش مصرف، بتوانیم این دو ماه باقیمانده از تابستان را پشت سر بگذاریم
زهرایی: واقعا مردم تهران، اگر این مساعدت را به خودشان نکنند، در واقع این مسئولیت بر دوش دولت نیست. من میدانم که بحث از نگاه بسیاری از مردم اینطور دیده میشود که نهایتا این دولت است که از بحران بیآبی در تهران دچار مشکل میشود. اما واقعا اگر ما به آن سناریوی آخرالزمانی برسیم، این مردم هستند که اذیت خواهند دید. این دو یا سه هفته آینده، آخرین فرصت است برای اینکه با اندکی کاهش مصرف، بتوانیم این دو ماه باقیمانده از تابستان را پشت سر بگذاریم. و همانطور که شما هم اشاره کردید، این فقط مربوط به امسال یا پارسال نیست؛ این روند، در سالهای آینده نیز مجددا تکرار خواهد شد.
خانهها باید به تجهیزاتی مجهز شوند که امکان مصرف آب با فشار و شرایط مناسب، اما در حد نیاز و نه بیش از اندازه را فراهم کند. همه ما باید در کنار یکدیگر تلاش کنیم تا این تابستانهای گرم و خشک را پشت سر بگذاریم.
در مورد کاهش مصرف آب در تهران امسال، با مردم صحبت کنید
واقعا خواهش میکنم از همه کسانی که مردم به آنها گوش میدهند ــ از هنرمندان، دانشگاهیان و سایر گروههای مرجع ــ که در مورد کاهش مصرف آب در تهران امسال، با مردم صحبت کنند؛ به هر صورتی که میتوانند: از طریق کارزار، کمپین، یا هر شکل دیگری اطلاعرسانی کنند و مردم را با خود همراه سازند. این کار را انجام دهید برای اینکه بتوانیم از تابستان امسال عبور کنیم. انجام دهید، چون اگر نکنیم، از تابستان عبور نخواهیم کرد.
فاضلی: فکر میکنم این فقط پیام به شهر تهران نیست، چون سایر استانهای ما هم امسال با بحران مواجهاند. من بیست سال است که حوزه منابع آب را دنبال میکنم؛ در تمام این سالها گفته میشد که مثلا ده استان، بارشی کمتر از میانگین ۵۰ ساله داشتهاند. اما امسال، همه استانها در وضعیت منفی یک یا منفی دو قرار دارند. برخی از استانهای ما در سالهای گذشته نیز وضعیت شدیدتری داشتند؛ مانند اصفهان، یزد، سیستان و بلوچستان. این وضعیت ادامه دارد، و من از مردم دعوت میکنم که به این نکته توجه کنند که این هشدارها را دکتر بنفشه زهرایی بیان میکند؛ کسی که دبیر کارگروه ملی سازگاری با کمآبی بودهاند. در همان دولت، تلاش زیادی برای تدوین سند ملی سازگاری با کمآبی صورت گرفت.
یادم هست زمانی، یک ویژهنامه با عنوان “خِرد تاریخی اقلیمی” را با هم تدوین کردیم که در سال ۱۴۰۰ و در آخرین ماههای حضور ما در وزارت نیرو منتشر شد. در آن زمان، تهیه این سند، بیش از ۷۰ هزار نفر-ساعت زمان برد و تلاش شد تا برای هر استان، برنامه کاهش مصرف تهیه شود. بخش عمده آن نیز مربوط به بخش کشاورزی بود. یعنی کسی که این سخنان را بیان میکند، پنج یا شش سال از عمر خود را صرف این کار کرده است که از طریق سند سازگاری با کمآبی، مصرف آب در بخشهای کشاورزی، صنعت و دیگر حوزهها کاهش پیدا کند. اما امروز در نقطهای ایستادهایم که پایتخت کشور، اصفهان، یزد، سیستان و بلوچستان، مشهد همگی با بحران آب مواجهاند. و واقعیت این است که در چنین شرایطی فقط مردم میتوانند با کاهش مصرف، وضعیت را مدیریت کنند. کاهش حتی در ثانیههای دوش گرفتن، صرفهجویی در استفاده از فلاش تانکها، عدم آبیاری فضای سبز (توسط شهرداریها یا مردم) و سایر اقدامات مشابه، همگی میتوانند نقش ایفا کنند تا این تابستان را با کمترین خسارت پشت سر بگذاریم. امیدوارم ضربه واقعیت این بحران، آنقدر محسوس باشد که تصمیمگیران و حاکمیت را به واکنش جدی وادار کند. چرا که تا امروز، ما فقط گفتیم: «انشاءالله گربه است!» در حالی که علیرغم تمام تلاشهای شما و آن ۷۰ هزار نفر-ساعت، برای تهیه سند سازگاری با کم آبی هنوز به موفقیت کافی نرسیدهایم.
حتی اگر کل کشاورزی ایران تعطیل شود، امسال آب تهران تامین نخواهد شد
زهرایی: وقتی با مردم درباره مدیریت مصرف صحبت میکنم، میگویند: همه آب را کشاورزی مصرف میکند؛ حالا اگر ما یک لیوان کمتر بخوریم یا نخوریم چه فرقی دارد؟ اما واقعیت این است که حتی اگر کل کشاورزی ایران تعطیل شود، امسال آب تهران تامین نخواهد شد. امسال، مساله آب تهران فقط با کمک خود مردم تهران قابل مدیریت است. متاسفانه دولتها، صرفنظر از جناح سیاسیشان، هیچ راهی بلد نیستند جز اینکه آب را از جای دیگر بگیرند و به تهران منتقل کنند. همین حالا هم چنین طرحهایی در حال اجراست. در واقع، کمآبی تهران را صادر میکنند به شهرها و استانهای دیگر و آنها را کمآب میکنند. این پروژهها در حال اجرا هستند، اما نه کافیاند، نه عادلانه و نه پایدار.
راهحل پایدار، مدیریت مصرف در چارچوب منابع موجود است. اگر من بدانم تا فردا فقط یک لیوان آب در اختیار دارم، طبیعتا خودم را با همان یک لیوان تنظیم میکنم. منتظر نمیمانم تا از قزوین، مازندران و2 هزار و 3 هزار، یا دریای عمان کسی چند لیوان دیگر برای من بیاورد. بنابراین، باید از همین امروز، مصرف آب را بهصورت بسیار صرفهجویانه مدیریت کنیم.
فاضلی: انشاءالله که این اتفاق بیفتد و به آن سناریوی آخرالزمانی نرسیم. و باید بدانیم که این موضوع فقط با همکاری، سرمایه اجتماعی، اعتماد و مشارکت عمومی قابل مدیریت است. امیدوارم این واقعیت، به قدری تلخ باشد که مسئولان، شرکتهای پیمانکاری و مجریان طرحهای پرهزینه، متوجه شوند راهحل در پروژههای سنگین و سختافزاری نیست. ما بیست سال است این هشدار را میدهیم، ولی همچنان گوش شنوایی پیدا نشده است.
امیدوارم صابون واقعیت، با تمام تلخی و تندیاش، بر تن مسئولان و تصمیم گیران درباره وضعیت آبی کشور مالیده شود تا بالاخره به سوی راهحلهایی مانند همان سازگاری با کمآبی برویم. امیدوارم مردم ما، بهویژه در شهر تهران و سایر شهرهای درگیر تنش آبی، بتوانند با همیاری و مشارکت، از این بحران عبور کنند؛ عبوری که کمترین آسیب را به کودکان، سالمندان، شهروندان و زندگی روزمره وارد کند.