عصر شهرکرد

پایگاه خبری سیاسی اقتصادی

سیاسی

اعتیاد به قدرت و نقش آن در بروز بدرفتاری‌ها

پویان ظفری
دانش آموخته مدیریت منابع انسانی

در گرداب تغییر دولت‌ و جابه‌جایی مناصب، متاسفانه گاه شاهد رفتارهایی ناخوشایند هستیم. مواردی از سوء استفاده از موقعیت، تصمیم‌گیری‌های جانبدارانه و بی‌توجهی به منافع عمومی، زنگ هشداری است برای آسیب‌شناسی این پدیده در سطح کشور و به ویژه در استان. به نظر می‌رسد که *یکی از عوامل اصلی بروز این ناهنجاری‌ها، *«اعتیاد به قدرت»* در میان برخی از مدیران و مسئولانی است که طعم قدرت را چشیده‌اند.

اعتیاد به قدرت، نوعی وابستگی روانی و رفتاری به کسب، حفظ و اعمال قدرت است که با وسواس فکری، تلاش بی‌وقفه و رفتارهای کنترل‌گرایانه همراه می‌شود. در حالی که قدرت به خودی خود می‌تواند ابزاری برای پیشرفت و بهبود باشد، اعتیاد به آن، فرد را از مسیر درست و اخلاقی منحرف می‌کند و منجر به رفتارهای مخرب، خودخواهانه و حتی ظالمانه می‌شود.

دوریس، اعتیاد به قدرت را به درستی شبیه اعتیاد به مواد مخدر می‌داند. در اعتیاد به مواد مخدر مراحلی دیده می‌شود:

  • مرحله اول: نشئگی و اوج لذت (مدیر در ابتدای تصدی پست، احساس غرور و اعتماد به نفس بالایی دارد و از اعمال نفوذ بر دیگران لذت می‌برد)
  • مرحله دوم: وابستگی روانی (فرد به تدریج احساس می‌کند که بدون قدرت، هویت و ارزش خود را از دست می‌دهد و برای حفظ آن به هر وسیله‌ای متوسل می‌شود)
  • مرحله سوم: درهم شکستگی غیر قابل اجتناب (مدیر با از دست دادن قدرت، دچار افسردگی، اضطراب و احساس پوچی می‌شود و ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه یا انتقام‌جویانه از خود نشان دهد)
  • مرحله چهارم: درد ناشی از ترک اعتیاد (مدیر سابق برای بازگشت به قدرت و یا استفاده از نفوذ خود دست به اقداماتی میزند که از نظر قانونی اخلاقی درست نیست)
  • مرحله پنجم: تغییرات جدی رفتاری (در درازمدت، اعتیاد به قدرت می‌تواند منجر به تغییرات شخصیتی عمیق شود)

«قدرت» هم مانند مواد مخدر، می‌تواند تغییرات رفتاری ایجاد کند و فرد را از ارزش‌های انسانی دور کند.

دلایل اعتیاد به قدرت:
✓ نیازهای روان‌شناختی: برخی افراد ممکن است به دلیل احساس ناامنی، کمبود اعتماد به نفس یا تجربه‌های تلخ گذشته، به دنبال قدرت باشند تا این کمبودها را جبران کنند. قدرت می‌تواند به آن‌ها احساس ارزشمندی، کنترل و امنیت بدهد.
✓ عوامل اجتماعی و فرهنگی: در جوامعی که قدرت و موفقیت مادی به عنوان ارزش‌های اصلی تبلیغ می‌شوند، افراد ممکن است تحت فشار قرار بگیرند تا به هر قیمتی به قدرت دست یابند. همچنین، ساختارهای اجتماعی نابرابر و فرصت‌های محدود می‌توانند افراد را به سمت تلاش برای کسب قدرت به عنوان راهی برای بهبود شرایط زندگی سوق دهند.
✓ عوامل بیولوژیکی: تحقیقات نشان داده‌اند که قدرت می‌تواند تأثیرات مثبتی بر مغز داشته باشد، از جمله افزایش سطح دوپامین و سروتونین، که با احساس لذت و رضایت مرتبط هستند. این اثرات می‌توانند اعتیادآور باشند و فرد را به دنبال کسب قدرت بیشتر سوق دهند
✓ تربیت خانوادگی: کودکانی که در خانواده‌هایی بزرگ می‌شوند که در آن قدرت به عنوان ابزاری برای کنترل و سلطه استفاده می‌شود، ممکن است در بزرگسالی به اعتیاد به قدرت مبتلا شوند. این کودکان، الگوهای رفتاری سلطه‌جویانه را از والدین خود می‌آموزند و در بزرگسالی، تلاش می‌کنند تا با کسب قدرت، همان الگوها را تکرار کنند.

زمینه‌های شکل‌گیری اعتیاد به قدرت:
✓ سطح فردی: افرادی که دارای ویژگی‌های شخصیتی خاصی هستند، مانند خودشیفتگی، ماکیاولیسم و روان‌پریشی، بیشتر در معرض خطر اعتیاد به قدرت قرار دارند. این افراد، معمولاً فاقد حس همدلی و دلسوزی هستند و به راحتی می‌توانند از دیگران سوء استفاده کنند.
✓ سطح سازمانی: سازمان‌هایی که دارای فرهنگ سازمانی سمی، ساختارهای قدرت متمرکز و سیستم‌های نظارتی ضعیف هستند، بیشتر در معرض خطر اعتیاد به قدرت قرار دارند.
✓ سطح اجتماعی: جوامعی که دارای نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی زیاد باشند، بیشتر در معرض خطر اعتیاد به قدرت قرار دارند. در این جوامع، افراد احساس می‌کنند که برای رسیدن به موفقیت، باید به هر قیمتی قدرت را به دست آورند.

و در پایان اعتیاد به قدرت، تهدیدی جدی برای سلامت فردی، سازمانی و اجتماعی است. برای مقابله با این پدیده، نیازمند آگاهی‌بخشی، اصلاح ساختارها و ترویج ارزش‌های اخلاقی و انسانی هستیم. چشیدن طعم قدرت، وسوسه‌ای است که به آسانی نمی‌توان از آن دست کشید.

LEAVE A RESPONSE

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × پنج =