عصر شهرکرد

پایگاه خبری سیاسی اقتصادی

اقتصادی

قاسمی، کارشناس اقتصادی: به رسمیت شناختن دلار قاچاقچیان توسط رئیس جمهور تاسف برانگیز است / 67 درصد مردم به دلیل فشارهای اقتصادی، رفتارهای غیراخلاقی را توجیه می کنند

جماران نوشت: دکتر حمیدرضا قاسمی، کارشناس اقتصادی، با بیان اینکه با بیان اینکه آنچه که با عنوان « مارپیچ غارت » شناخته می شود در واقع شوک درمانی نامیده می شود و باید گفت واژه درمان خود بعد مثبتی دارد اما شوکهایی که ما در جامعه روبرو هستیم در واقع مارپیچ تخریب است و بعد درمانی نمی توان برای آن قائل شد، گفت: این مارپیچ غارتی در نهایت دلالان و سفته بازان را بر کشور چیره می کند و مردم در دست ناامنی های اجتماعی، اقتصادی و فساد اداری رها می شوند و برای به دست آوردن حداقل امکانات و زیست شرافتمندانه هم ابزاری جز دعا و التماس ندارند. در صورتی که فرادستان همچنان به دنبال غارت بیشتر هستند.

 دکتر حمیدرضا قاسمی، کارشناس پژوهشگر اقتصادی که از شاگردان استاد رضاقلی بوده است، در همایش سالانه «پوینده مردی به راه» به مناسبت سومین سالگرد درگذشت استاد علی رضاقلی، در خانه اندیشمندان علوم انسانی با عنوان «حقوق مالکیت در مارپیچ غارت» سخن می گفت، با بیان اینکه وقتی ما واژه اقتصاد غارتی را کم کم از استاد آموختیم و در نوشته هایمان از آن استفاده کردیم، ایشان بسیار اظهار شعف کردند که این واژه جایگاه خود را پیدا می کند، خاطرنشان کرد: در مباحث استاد رضاقلی، مالکیت سه نوع دارد. در نوع اول مالکیت مشاع است که به وفور در اقتصاد ایلی دیده می شود، اینکه هیچ کسی مالکیت جمعی در نظر نمی گیرد و هیچ کس مالکیت هیچ چیز نیست. هر کس به قدری که بتواند از منابع برداشت می کند و به جای دیگری کوچ می کند. در این نوع، ریشه ای در این سرزمین ندارد که بخواهد برای آن دلسوزی داشته باشد.

وی سطح بالاتر را مالکیت جمعی عنوان کرد که در برخی جوامع شکل می گیرد، افزود: سطح عالی تر، مالکیت فردی است. طبق آرایی که در موضوعات نهادگرایی و موضوعاتی که آقای رضاقلی بر آن تمرکز داشت، دولت مسئول تعریف و اجرای حقوق مالکیت است. قوانین از حکومت به سمت حقوق مالکیت و از آنجا به سمت قراردادهای شخصی منتقل می شود و حقوق مالکیت ناکارآمد هم یعنی عرصه برای بازیگری کسانی مهیا است که ارتباط تنگاتنگ با سیاست و سیاسیون دارند و می توانند فرصت طلبی کنند.

این اقتصاددان با بیان اینکه آنچه که با عنوان « مارپیچ غارت » شناخته می شود در واقع شوک درمانی نامیده می شود و باید گفت واژه درمان خود بعد مثبتی دارد اما شوکهایی که ما در جامعه روبرو هستیم در واقع مارپیچ تخریب است و بعد درمانی نمی توان برای آن قائل شد، اظهارداشت: رئیس جمهور در سخنان خود در استان البرز به بحث امکان افزایش قیمت حاملهای انرژی پرداختند. موضوعی که در مارپیچ غارت، حلقه اول است و بعد از آن، ما دچار تورم و آشفتگی می شویم و سپس کاهش ارزش پول ملی اتفاق می افتد. در ادامه پس از دو یا سه سال، گفته می شود قیمت حاملهای انرژی بسیار پایین است و ما باید آن را نسبت به قیمت فوب خلیج فارس و دلار افزایش قیمت دهیم!

قاسمی ادامه داد: به رسمیت شناختن دلار قاچاقچیان و دلالان که اکنون به حدود 100 هزار تومان رسیده است، در اظهارات رئیس جمهور سخنی تاسف برانگیز بود که با عنوان پرطمطراق «نرخ بازار آزاد » از سوی ایشان استفاده شد، در حالی که این دلار که نام آن را دلار قاچاقچیان می گذارم، حداکثر 5 درصد از کل مبادلات ارزی کشور را تشکیل می دهد و بقیه دلارها در اختیار و انحصار دولت است.

وی با بیان اینکه ما در مارپیچ غارت، یکسری نتایج داریم و مهمترین آن افزایش هزینه های معاملاتی است که راه را برای حقوق مالکیت ناکارا هموار می کند و هزینه انعقاد قراردادها را بالا می برد، گفت: این وضعیت ما را از مالکیت فردی به سمت مالکیت مشاع می برد، شرایطی که در آن اخلاقیات از بین می رود و در آن دیگر افراد به فکر منابع جمعی نیستند و هر کس هر آنچه که در اختیار دارد به عنوان ملک طلق خود می داند و از آن نهایت استفاده را می برد. وقتی نظام اداری هم متوجه ناکارآمدی دولت می شود، کلفتی نان و نازکی کار را می چسبد و آنجا هم کار را برای حاکمیت سخت می کند.

قاسمی اضافه کرد: در این شرایط دولت مسئولیت ناپذیر و به تبع آن مردم هم حکومت ناپذیر می شوند و مشروعیت اجرایی سیستم به نوعی از بین می رود. با افزایش هزینه های نظارت حکومت بر کارکنان خود و بر مردم، ما از حکومت مرکزی به سمت سیستم ملوک الطوایفی حرکت می کنیم. نهادهای کارا در این جامعه تضعیف می شوند و نهادهای غارتی با بازدهی صعودی در حال قدرت گیری می شوند. بعد زندگی غارتی – رانتی به جای تلاش، سبک زندگی غالب شناخته می شود. شوک های تخریبی هزینه انعقاد قراردادها را بالا می برد و بالا رفتن هزینه مبادله باعث می شود که افراد از امور مولد دست بکشند و به امور غیراخلاقی برای معاش روی آورند. مناسبات به سمت دلالی می روند و سرمایه ها آماده کوچ می شوند.

این پژوهشگر اقتصادی به بخشهایی از کتاب احمد اشرف که در آن آورده تنها گروه سازمان یافته تاریخی که ماند و کار خود را کرد گروه سازمان یافته واسطه ها بود که پیوند عمیق اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک با سیاست داشت و اقتصاد کشور را هم تا آنجا که می توانست به نفع واردات تخریب کرد، گفت: این مارپیچ غارتی در نهایت دلالان و سفته بازان را بر کشور چیره می کند و مردم در دست ناامنی های اجتماعی، اقتصادی و فساد اداری رها می شوند و برای به دست آوردن حداقل امکانات و زیست شرافتمندانه هم ابزاری جز دعا و التماس ندارند. در صورتی که فرادستان همچنان به دنبال غارت بیشتر هستند.

وی ضمن بررسی مفهوم اخلاقیات در مارپیچ غارت، گفت: کینز در جمله ای معروف می گوید برای واژگون کردن پایه های موجود جامعه، هیچ وسیله ای مکارانه تر و اطمینان بخش تر از بی اعتبار کردن پول رایج آن نیست. این فرایند همه نیروهای نهانی قانون اقتصاد را در جهت انهدام و ویرانی به کار می گیرد و آن را به صورتی عملی می کند که یک نفر از یک میلیون نفر قادر به تشخیص آن نیست. کینز می گوید شما می توانید با تورم ثروت را نابود کنید و در این فرایند اعتماد و انصاف را نیز از بین ببرید.

قاسمی با بیان اینکه دنیل کانمن، برنده نوبل اقتصاد در سال 2002 نیز می گوید بی ثباتی های اقتصادی از جمله کاهش ارزش پول ملی باعث می شود مردم به تصمیمات کوتاه مدت غیراخلاقی روی آورند، وقتی احساس کنند دارایی آنها بی ارزش می شود، ریسک پذیری غیراخلاقی آنها افزایش می یابد، اظهارداشت: مطالعات یونیسف در سال 2008 درخصوص زیمبابوه حاکی از آن است که فروپاشی پول ملی منجر به کودک فروشی، خشونت و فروپاشی خانواده ها شد. گزارشهای رسمی در سال 1401 نشان می دهد که در ایران 67 درصد مردم به دلیل فشارهای اقتصادی، رفتارهای غیراخلاقی را توجیه می کنند.

LEAVE A RESPONSE

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده + 13 =